Saturday, November 11, 2006




صندوق حمایت از كودكان سازمان ملل متحد (یونیسف) اعلام كرد كه خشكسالی و قحطی بیش از 2 میلیون و 500 هزار نفر از مردم افغانستان از جمله دهها هزار کودک را در معرض خطر جدی قرار داده است.
یونیسف روز سه‌شنبه با درخواست یک کمک اضطراری 3 میلیون و 800 هزار دلاری هشدار داد که دهها هزار کودک و نوجوان در افغانستان با كمبود آب و غذا مواجه شده‌اند و تغذیه ناقص، انواع بیماری‌ها را در این کشور رایج کرده است.
یونیسف گزارش داد که خشكسالی و كمبود مواد غذایی مناطق شمال، شمال شرقی و جنوب افغانستان را در بر گرفته و بیش از 20 هزار خانواده را به کمکهای بشردوستانه محتاج كرده است.
در بخشی از گزارش یونیسف آمده است که از هر یک هزار کودک در افغانستان 600 کودک قبل از رسیدن به 5 سالگی بر اثر بیماریهای مختلف جانشان را از دست می دهند.

Wednesday, November 08, 2006

دولت در چنگ مافیا شخصی


یکی از دلایل عمده یی که دولت افغانستان و حامیان بین المللی شان نتوانسته اند بر چالش های مانند بی امنیتی و فساد اداری فایق آیند، مخالفت ها و گروه بندی ها میباشد.
این یک پدیده جدید در عرصه سیاسی افغانستان نمیباشد. یکی از دلایل عمده فروپاشی دولت های قبلی دسته بندی های داخلی شان میباشد. تجربه هم شاهد این است که با نفوذ خارجیان در سیاست گزاری های افغانستان تنش ها و تنظیم سازی ها قوی تر میشود. یکی از سیاست های دیرین خارجیان در افغانستان، ساختن بدیل مهره های سیاسی دربرابر مهره های موجود درنظام میباشد. در این میان بیشتر قانون صدمه میبیند. با استناد به قانون اساسی افغانستان، باید کمیسیون مستقلی ایجاد گردد تا با فساد اداری و ارتشا مبارزه نماید. این کمیسیون ایجاد گردیده است .اما عزت الله واصفی رئیس این کمیسیون در باره امکانات و صلاحیت های آن ميگوید " تا آخرین دروازه های این دولت فساد اداری وجود دارد. ما هم بر انکشاف تشکیل اساسی کمسیون مبارزه با ارتشا کارکرده ایم . فعلا 84 نفر کارمند داریم قراراست که با 800 نفر کارمند این اداره را تکمیل کنیم و درضمن می خواهیم که این اداره قوت قانونی خود را دریابد" واصفی ادامه داد "مابرای تان نمی توانیم بگوییم که کی چه کاره است و چه کرده است اما زمانیکه خطا وفساد مرتکب گردد ما به تعقیب اش خواهیم رفت ، درصورتی که ما نیرو وتوانش را داشته باشیم که نداریم. درحالیکه به اساس قانون اساسی این قدرت را داریم."
این تنها مشکل واصفی نیست، ادارات دولتی دچار ابهاماتی صلاحیتی و کاری میباشند. واصفی، رئیس کمسیون مبارزه با ارتشا می گوید " ما می خواهیم که این اداره مبنی بر قانون ارگان تکمیلی باشد که تنها وظیفه ما ساختن پرونده نباشد، ما باید بتوانیم باالمقطع ودرهمان زمانی که فسادی صورت می گیرد ودست های درآن دخیل است ، صلاحیت دستگیری آنهارا باید داشته باشیم تا آنها به مراکز قضا سپرده شود وعدالت تطبیق گردد. مادرآن صورت می توانیم که جلو فساد را بگیریم." هر نهاد دولتی ویا مستقل، خواهان صلاحیت های بیشتری بوده واز مداخله نهاد های دیگرشاکی میباشد.
و چرا قدرت جویی یکی از خصلت های مقامات دولتی است؟ گل رحمن قاضی، استاد حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه کابل "اگر ازبیرون آمده اند یا ازداخل، برروابط خود متکی هستند وازهمان موقف موضعگیری می کنند. مساله عام کشور به جای مانده وفساد روز به روز گسترش می یابد . بی تفاوتی هم بیشتر شده وبه همان لحاظ مردم جامعه ما متاثروناامید می گردند."

یکی از پدیده های دیگری که در داخل دولت دیده میشود این است که مقامات ارشد از شیوه کار و صلاحیت های ادارات دیگر،به حد کافی چیزی نمیدانند. جنرال عبدالهادی خالد، معین امنیتی وزارت داخله
" من فکر می کنم ، تاکه نظام، سیستم هایش را موافق به قانون وایجابات زمان عیار نکند، ما به جایی نمی رسیم. صد (ها) اداره ساختن کارها و وظایف را به ابهام وسردرگمی مواجه می کند"
در این میان ما مناسبات میان وزارت امور داخله و کمیسیون مستقل مبارزه با فساد و ارتشا را مورد بازدید قرار داده ایم. واصفی، رئیس کمیسیون مبارزه باارتشا مدعی است که در وزارت داخله فساد به پیمانه وسیعی وجود دارد واین کمیسیون پرونده ای را علیه سرقت 150 عراده موتر پولیس، تهیه نموده است: " من می خواهم یک مثال بدهم که دریکی ازارگانها انجام یافته است تا رئیس این ارگان بفهمد که قانون درمملکت یعنی چه! فکرمی کنم که ازرادیوی شما ویا ازرادیوهای دگر مثل رادیو آزادی نشر شد که دروزارت داخله 150 موتر که دوستان خارجی کمک کرده، گم است. مواردی دگرفساد و رشوت دراین اداره را ما پیدا نمودیم . ما هیاتی را به وزارت داخله فرستادیم ولی وزیر داخله اجتناب ورزید تابا هیات دیدارکند. هیات ما سه روز پی درپی رفت وآمد کرد ولی جناب وزیربالاخره آنها را ازخود رد کرد وگفت که ما درداخل ارگان خود دیپارتمنت مبارزه با فساد اداری را داریم. وشما حق وصلاحیت بررسی را ندارید. این ادعای واصفی از طرف وزارت داخله رد میگردد. جنرال خالد معین امنیتی وزارت داخله میگوید: اول اینکه همچو دستبردی دروزارت داخله رخ نداده است. دوم اینکه وزارت داخله همچو کمکی را ازجامعه جهانی دریافت نکرده است. و سوم اینکه وزارت داخله نهاد بررسی ونظارت برتخلف های داخلی را دارد که در همکاری با حارنوالی، قضایایی دستبرد را پی گیری میکند " ببینید ما ریاست عمومی جنائی داریم که مبارزه با ارتشا وفساد اداری وظیفه اش است. ولی دولت یک اداره دگرایجاد کرد. حارنوالی هم وظیفه اش چنین است. مشخصا، درحال حاضر حارنوالی با اداره ای که ما برای مبارزه با فساد اداری وکنترول عملکرد پولیس ایجاد کرده ایم که بنام امورداخلی یادمی شود ، باهم کارمی کنند."

واصفی رئیس کمیسیون مبارزه با ارتشا وفساد اداری شخص وزیر داخله، ضرار احمد مقبل را متهم به کتمان حقیقت مینماید و اضافه می کند که این عمل او دلالت بر همکاری با دزدان میکند " باتاسف باید گفت که بزرگترین ارگانی که مبتلا به فساد است، وزارت داخله می باشد. وزیر داخله رهبری این وزارت را دارد وشما هم پیشتر از رهبران یاد کردید، درآن جای شک نیست. وقتی که وزیرخودش مکلف به رعایت قانون باشد، ما گفته نمی توانیم که در اداره اش فساد است. ولی اگروزیرمملکت ازقانون سرپیچی می کند، پس او آلوده است ویا بی کفایت است. اما درهردوصورت باید او مجازات شود."

واما درمقابل این اتهام، وزارت داخله عزت الله واصفی را متهم به فساد، سرقت، قانون شکنی و قاچاق میکند. جنرال عبدالهادی خالد معین امنیتی وزارت داخله : " اگر واصفی صاحب این گونه نظر داشته باشد، او خلاف قانون اساسی گپ می زند. واقعا ، او نه تنها که قانون را تطبیق نمی تواند بلکه او قانون را ضعیف وذلیل می کند. مثلا ازکابل یک مثال می گویم. آیا شما مشکوک هستید که عصمت الله دولتزی رئیس پولیس کابل سمتش را خریده باشد؟ کسی که شب وروز درخدمت مردم است وهمیشه می تپد. او چرا این چوکی را بخرد؟ بازببینید پشت واصفی صاحب هم می گفتند، مثلا تیلی که ازایران آمد ودرغزنی متوقف شد . واصفی صاحب می خواست که آن راشخصی بفروشد ویافروختند وگپ زدند. ولی ما هیچ وقت نگفته ایم که واصفی آن تیل را دقیقا دزدیده است. تاکه قانون نگوید. اگر انها مستند حرفی دارد ، نباید آن را دریغ کند، بلکه به حارنوالی بسپارد."

واصفی ازعدم داشتن صلاحیت کافی برای پیگرد متخلفین شکایت کرده و درمورد وزیرداخله چنین می گوید:
" اگر اداره مبارزه با ارتشا و فساد به شکلی که درسائر کشورها ست می بود، مثلی که هفته پیش دربنگلادیش سه وزیر به قضا سپرده وبندی شد ، این وزیر(وزیر داخله) را من بندی می کردم. یک ثانیه برایش وقت نمی دادم. این اداره دندان وعضله ندارد وقانون هم دریک مملکت شمشیراست وعدل است . گاهی باید عدل را تطبیق کنیم وگاهی کسی که اگر سرکشی می کند باید باشمشیرگردن زد."
اما در نهایت امر وزارت داخله می پذیرد که فساد دراین اداره وجود دارد ولی به گفته معین امنیتی ، تلاش برای مبارزه با فساد ادامه دارد "من ازبودن فساد دروزارت داخله انکار نمی کنم. دروزارت ما فساد بوده ودرحال حاضرهم باقی است ولی ما تلاش داریم که بافساد مبارزه وآن را محو کنیم. واینکه واصفی سند دارد، چرا سندش را نمی کشد؟ ازبرای خدا!"

با استناد بر گزارش اسوشیتد پرس عزت الله واصفی ریئس کمیسیون مبارزه با ارتشا متهم به قاچاق مواد مخدر درامریکا شده بود و مدت سه سال را در زندان نیوادا سپری نموده است. واصفی فروش مواد مخدر را رد نموده گفت که خانمش آن زمان از مواد مخدر استفاده میکرد و پولیس یک مقدار مواد را در خانه آنها پیدا نموده بود.

مخالفت این دو نهاد، با هم دیگر منجر به ادامه فساد، رشوه و سو استفاده از قدرت میگردد. در این میان روحیه ستیزه جویی قوت میگیرد، طوری که شاهد بودیم وزیر داخله، چندی پیش از طرف مجلس ملی نیز استجواب گردیده بود. احمد شاه اچگزی وکیل درولسی جرگه می گوید:" اگر وزیرداخله مشکلات را دور نکند، موادمخدر وقاچاق آن راجلوگیری نکند وازحملات تروریستی وانتحاری جلوگیری نکند، تمام منافع ملت واصول زیر پاشده ومردم مجبور می گردد که بگوید بعدازین استیضاح می کنیم ودوباره رای اعتمادرا ازوی می گیرم . به دلیل اینکه شما کارنمی کنید."

ولی وزارت داخله ، استجواب ضرار احمد مقبل را ازسوی مشرانوجرگه ، یک برخورد شخصی و سلیقه یی میپندارد "اگر استیضاح می شویم ویا هر جزای که ما را می دهد، ما تردید نداریم واین خط عمل ما خواهد بود. وزیرما این پالیسی اش است که باید پولس به یک موسسه ملی غیر جانبداروخدمتگاربه ملت افغانستان تبدیل شود. هر جزای که برما وضع می کنند، ما باکی نداریم . ما آن را برخورد شخصی ویا گروه خاصی خواهیم دانست. ولی قانون اساسی هرگز مارا جزا نخواهد داد. قانون اساسی همین چیزی را ازما می خواهد که مامی کنیم."

همچو روحیه رفته رفته منجر به بوجود امدن گروه ها در داخل دولت میگردد که از یک دیگر در مقابل مخالفین ایدولوژیک حمایت مینماید. در اینجا منظور ایجاد جبهه های سیاسی نیست که در داخل مجلس ملی شکل می گیرد. بلکه ایجاد گروه های مافیایی در داخل دولت به اساس مخالفت با روند ها و سیاست های معین دولتی میباشد. رزاق مامون نویسنده وتحلیلگر چنین می گوید:" وزارتخانه ها بیشتر ساخت وبافت مافیای را به خود گرفته است. دلیلش این است که همه چیزدرغیاب قانون انجام می گیرد. وقتی که ما درغیاب قانون می گوییم ، یعنی اینکه قانون ازروی کاغذ وارد زندگی نمی گردد. این مسائل پیش می آید وازکنترول دولت بیرون است. کل دولت را که شما می بینید نهایتا سه صد ویا چارصد نفر هستند. مثلا درشیرپور همه اش یکدست بودند. زمین های شیرپوررا هم نفرپادشاه، هم پشتون، هم تاجک وهم هزاره گرفتند ومیان خود تقسیم کردند. درآنجا هیچ کسی باهم اختلاف نداشتند، بلکه مشارکت ملی بود. وقتی که پای فساد درمیان است هیچ جهادیی با تکنوکراتی وهیچ تکنوکراتی با جهادیی اختلاف ندارد."

فساد و سؤاستفاده معیاری برای تفاهم میان اشخاص بلند رتبه دولت پنداشته می شود. مصلحت اندیشی و چشم پوشی نهاد های دولتی از کارکرد یک تعداد کارمندان بلند رتبه و ستیزه جویی بیجا در مقابل یک تعداد دیگر، گواه روشنی است برعدم موجودیت قانون درکشور.

Monday, November 06, 2006

letters to radio stations



letters to afghan local radio ttp://afghanlocalradio.blogspot.com/ is now also availble in russian http://trochania.livejournal.com/. it's a collection of letters sent to radio stations across afghanistan. it talks about communication and the use of radio.

saddam's village was bombed

NATO set a search and destroy operation in the Tagab valley, 70 km from the capital. The battle broke out while an alliance convoy was attacked during the insurgents’ hunt in the area.
According to the primary reports there are more than ten dead. NATO planes were called in to support the ground troops at the height of the fighting, which continued as evening fell. This is the first time villagers die in Tagab in the last five years. More than 3,100 people have been killed so far this year.
I was in Tagab two years ago to set up a community radio station. it’s a beautiful valley with a lot of water and fruitful orchards. There is very little sign of reconstruction. The 70km road takes four hours. There is one high school for a population of 70000 stretched across several long valleys. It’s the destination of choice for newly graduated medicine students; they get to do a lot of practice on patience since there is hospital.
Dawlat khan and his wife, both former nurses in Kabul, has returned and set up a clinic in Tagab. They business is blooming.
I went to tagab with a good friend Hugo. We were received very warmly. An old man in a very sincere voice told us “radio is not what we need, but we appreciate your good intentions” after doing some research we found out he was right.
We spent the night in a pomegranate orchard, surrounded by five meter high mud walls. The cranky big wooden door couldn’t stop playing the sound. Our hosts were constantly checking on so we are comfortable.
They had very simple life and nothing from the government. Justice is enforced by tradition.
UK defence chiefs have sent a parachute regiment battalion to Afghanistan. this is the first time that British paratroopers have jumped into action since the Suez conflict 50 years ago.
Top British diplomats warned last week that a planned assault on opium producers was likely to result in heavy fighting.
Therefore, military planners have drawn up a contingency plan in which a parachute battalion would jump from six Hercules C-130 transport aircraft to reinforce British Royal Marines in Afghanistan.
Saddam is my cousin and he is 13 years old (see the photos below) he is from Tagab. There are 12 people in his family including two aunts whose husbands died in the wars. To be frank one of them is still alive and in jail. He was trafficking drugs to iran ten years ago when he was caught and sentenced to life time jail.
The grandpa is old and spends most of his time in the orchard, but the trees are dieing out because of the drought. He practically almost produces nothing. Saddam’s grandpa is deaf, he lost his hear when a soviet artillery shell his room.
Saddam’s dad is in Iran trying to make a living. In the last five years he has returned several times in the hope to find something to do in Kabul or Tagab, but luck didn’t come with him.

Saddam decided to make things a little bit better for his family. He cut off the orchard and started growing poppy. This went really well and he made some money. Saddam has a serious problem now, NATO has bombed his village and they are planning to return to destroy his crop.