Sunday, April 08, 2007

اجمل: یک داستان جدید از تبعیض رفتاری



اجمل با دانیل مستروجیاکومو، شهروند ایتالیا مصروف تهیهء گزارش در هلمند بود که از جانب طالبان دستگیر گردید. در مقابل دانیل دولت افغانستان پنج طالب را رها نمود اما اجمل در چنگ طالبان فراموش شده است. با الهام از جامعه مدنی ایتالیا و تمام نیرو های پوزیسون و اپوزیسون در ایتالیا و تلاش های ثمربخش شان جهت رهایی یک هموطن شان ما هم خیمه یی را در کنار ساختمان مجلس ملی جهت ایجاد یک گردهمایی بروز چهارشنبه 28 مارچ می افرازیم، منظور از این بحث و نشست ها، جلب حمایت جهت رهای اجمل نقشبندی است.

هدف از انتخاب جوار مجلس ملی جذب حمایت وکلا مردم است تا از دولت بخواهند تا راه هایی را جهت رهایی اجمل جستجو نمایند، این اقدام از رسیدن صدمه یی به اجمل جلوگیری خواهد نمود. در صورتی که اجمل به خانواده اش برنگردد، دولت افغانستان باخت واشتباه بزرگ سیاسی را متقبل خواهد شد. نارضایتی از دولت دامنه وسیعی کسب نموده است و مردم رفته رفته به روند های سیاسی بازنده و کهنه همچو طالبان و جنگ سالاران میپیوندند.

ما دو انتقاد داریم: یکی این که آزادی پنج رهبر طالبان از طرف دولت افغانستان در برابر یک خبرنگار خارجی، قابل پذیرش نیست و جامعه بین المللی هم از این سخت انتقاد دارد و دوم اینکه به یک خبرنگار افغانی هیچ توجه نمیشود و آزادی بیان در افغانستان ازحمایت لازمی برخوردار نیست.
حمایت مجلس نماینده گان افغانستان از رهایی اجمل نقشبندی، نشان دهنده ارزش دهی پارلمان نسبت به زنده گی هموطنانش است. اکنون زمان آن فرارسیده که یک ارزش سیاسی واضح گردد تا از نارضا یتی های بیشتر ملی و بین المللی کاسته شود.

آقای سیفیو سیرکانه : یک سخنگوی صدراعظم ایتالیا، بعد از آزادی جیاکومو گفت: "ما به این باوریم که حیات یک انسان بسیار با ارزش است. و اگر کدام راه برای حفظ حیات انسانی باشد، به آن راه میرویم. این خط ما بود و هیچ هدفی دیگری نداشتیم" اگر چه این حرف رسمی دولت ایتالیا میباشد، اما بار دیگر دیده میشود که سیاست ، یک بازی پنهانی است و واقعیت ها و اهداف اصلی همیشه ، در عقب پرده ها باقی میمانند. اگرواقعا حیات یک انسان، هدف اصلی دولت ایتالیا می باشد، پس چرا مترجم اقا ی جیاکومو را درچنگال به اصطلاح" پر عطوفت" طالبان گذاشتند؟ درحالی که ما ترحم طالبانی را میدانیم. چنانچه طالبان بعد ازبه اسارت گرفتن جیاکومو و همراهان، جیاکومو را مجبور کردند تا ببیند که طالبان چگونه سر رانندهء وی را قطع میکنند و بعد از قطع کردن سر راننده، جسد وی را در ریگ مدفون نموده و سر وی را به دامن جیاکومو انداخته و چاقوی خون آلود را با لباس جیاکومو پاک نمودند. اگرواقعا حیات انسانی نزد دولت ایتالیا اهمیت میداشت، چرا کسانی را از زندان آزاد کرد که خود میگویند: " ما انسان های زیادی را خواهیم کشت" و این که حکومت ایتالیا از انسان و انسان دوستی حرف میزند،شاید مقصدشان از افغان ها نیست؟

روش طالبان خلاف شعارها و ارزش های ظاهری شان میباشد. طالبان از یک سو میگویند که ایشان برضد کفار و اشغال خارجیان میجنگند، ولی در عمل با آنها مذاکره ومعامله نموده و هموطنان خود را به اسارت گرفته و یا به طوربیرحمانه به قتل میرسانند، در حالی که به گفته شان با "کفار" از در سازش پیش میایند. رسانه ها یکی از نیاز های مهم طالبان میباشد، برای جهانیان و بعضی افغانها موجودیت طالبان امر محسوس نیست، اما وجود شان صرف توسط رسانه ها شناسانیده میشود. خبرنگاران و رسانه جهت پوشش همه جانبه مسایل به مناطق تحت نفوذ طالبان سفر نموده است و پوشش طالبانی قضیه را هم داده اند. اینکه چرا طالبان یک خبرنگار افغان را که بار ها به هلمند سفر نموده بود اسیر نگهداشته است سوالی است که تصورات زیادی را برانگیخته است.

این پنج تن رها شده گان که شامل شخضی مشهور به" استاد یاسر" میشود، هفته گذشتهء از زندان رهایی یافتند. به اساس، یک پیام انترنیتی که به یاسر نسبت داده شده، آمده است که او به زود ترین فرصت به جبهه افراطیون خواهد پیوست و "با دو سلاح جهاد را برضد اشغالگران و کافران آغاز خواهد کرد". آزادی این پنج تن در برابر خونبهای یک خبرنگار ایتالیائی گرفته شد، این خبرنگار، بعد از پانزده روز حبس نزد طالبان، تبادله گردید. در گزارش هایی که به ملا دادالله، یکی از فرماندهان مشهور طالبان نسبت داده شده است، او رضایت اش را از این تبادله ابراز نموده و تهعد نمود که تلاش های رباینده گی را افزایش خواهد داد. او افزود حالا که برادرش به او پوسته است او مدتی چندی را مرخصی خواهد نمود.

این نخستین باریست که آشکارا زندانیان با طالبان تبادله میگردد. این تبادله، برمبنای فشارشدید دولت ایتالیا بالای حکومت کرزی، صورت گرفته است. خط مشی دولت افغانستان تا حال این بوده که " ما با دهشت افگنان و طالبان مذاکره نمیکنیم" اما این خط مشی، مثل خود حکومت کرزی، لرزان، است. امید ما اینست که از هیچ تلاشی، همان طور که در رهای دانیل دریغ نشد، در قسمت اجمل هم نگردد.
پنج زندانی طالب، از قید دولت افغانستان، آزاد گردیدند
این پنج تن که مشمول یکی از افراطیون خشن – مشهور به استاد یاسر میشود هفته گذشتهء از زندان رهایی یافتند. به اساس، یک پیام انترنیتی که به یاسر نسبت داده شده، آمده است که او به زود ترین فرصت به جبهه افراطیون خواهد پیوست و "با دو سلاح جهاد را برضد اشغالگران و کافران آغاز خواهد کرد". آزادی این پنج تن در برابر خونبهای یک خبرنگار ایتالیائی گرفته شد، این خبرنگار، بعد از پانزده روز حبس نزد طالبان، تبادله گردید. در گزارش هایی که به ملا دادالله، یکی از فرماندهان مشهور طالبان نسبت داده شده است، او رضایت اش را از این تبادله ابراز نموده و تهعد نمود که تلاش های رباینده گی را افزایش خواهد داد.
این نخستین باریست که آشکارأ زندانیان با طالبان تبادله میگردد. این تبادله، زیر فشار زیادی دولت ایتالیا بالای حکومت کرزی، صورت گرفته است. خط مشی دولت افغانستان تا حال این بوده که ما با دهشت افگنان و طالبان مذاکره نمیکنیم، اما این خط مشی، مثل خود حکومت کرزی، لرزان، است. فاضل سانچارکی مسوؤل اتحادیه ملی خبرنگاران گفت: "ما دو انتقاد داریم – یکی این که آزادی پنج رهبر طالبان از طرف دولت افغانستان در برابریک خبرنگار خارجی، این اقدام قابل پذیرش نیست و جامعه بین المللی هم از این سخت انتقاد دارد. و دوم به یک خبرنگار افغانی هیچ توجه نمیشود. آزادی بیان در افغانستان حمایت لازمی را ندارد."
کشمکش های داخلی ایتالیا در این معامله، نقش داشته است. ایتالیا در افغانستان 1900 سرباز در قالب نیروهای همکاری بین المللی دارد که موجودیت شان از طرف اکثریت پارلمان و مردم ایتالیا رد میگردد، ایتالوی ها خواهان برگشت سربازان شان از افغانستان هستند. با همچو مو قف ضعیف، دادن تلفات برای دولت ایتالیا در حفظ حضورش در افغانستان، گران تمام خواهد شد. ربودن ایتالیایی ها در گذشته هم، با مداخله مستقیم دولت ایتالیا پایان یافته بود. خانم، کلمنتینا شهروند ایتالوی که در سال 2005 در کابل ربوده شده بود در بدل پول رها گردید. تا چند روز دیگر پارلمان ایتالیا،روی حضور نظامی شان در افغانستان رای گیری خواهد نمود و این رای به گمان زیاد، منفی خواهد بود اگر دانیل (مستروجیاکومو) آزاد نمیگردید. آزادی خبرنگار ایتالیایی ارزش زیادی برای مناسبات ایتالیا دارد، طوریکه کریم رحیمی، سخنگوی حامد کرزی اظهار نمود "عمل فوق العاده بود، زیرا که ما به مناسبات خود با ایتالیا، ارج قایل هستیم.: یونس قانونی رئیس مجلس ملی افغانستان گفت : در آغاز، نظر رئیس صاحب بسیار خوب بود. اینها میخواهند یک تبادله صورت بگیرد و این تبادله باعث تشویق طالبان جهت گروگان گیری میگردد، مگر زمانی که ما با صدراعظم نشستیم – مسـله را مطرح ساخت و گفتیم که ما طرفدار رهایی خبرنگار هستیم اما تبادله مشکل ایجاد میکند، چون: کشور های دیگر نیز در افغانستان حضور دارند و غیر مستقیم این عملکردبه معنی تشویق طالبان است. و قرار بود همان روز با رئیس صاحب هم صحبت صورت گرفته میشد و در نتیجه : به هر حال اگراین ژورنالست رها نمیشد ،سقوط حکومت ایتالیا هم مطرح بود، من شاهد صحنه بودم و آدم باید واقع بین باشد. چرا مخالفین از این زاویه استفاده میکردند. اما بهتر بو،د راه های دیگر در نظر گرفته میشد. بهتر بود فرض بفرمایید اگر بحث تبادله هم مطرح بود همین افغان خود ما – ژورنالست ما- در بدل هر دوی اینها، ما اسرا، را رها میسازیم"
این عمل دولت افغانستان یک تاثیر منفی روی روحیه خبرنگارانی خواهد گذاشت که آماده اند خطر را متقبل شوند، طالبان تلاش خواهند کرد تا گروگان گیری را توسعه داده و در نتیجه امنیت کاری موسسات، خبرنگاران و کارمندان دولت به مخاطره می افتد. با مثال قرار گرفتن این سابقه ،برای دولت بسیار گران تمام خواهد شد اگر طالبان گروگان گیری را یک را هبرد نظامی خود قرار دهند. از این راه طالبان خواهند توانست، اسیر های شان را رها نموده و هم پول گزافی را به حیث خونبها بدست آورند تا حملات شان را تمویل نمایند. این تبادله "پیام اشتباهی را برای گروگان گیران در آینده خواهد فرستاد" یک سخنگوی وزارت خارجه انگلیس به اژانس خبری رویترز گفت.
آقای سیفیو سیرکانه : یک سخنگوی رومانو پرودی صدراعظم ایتالیا بعد از آزادی دانیل مستروجیاکومو گفت "ما به این باوریم که زنده گی یک انسان بسیار با ارزش است. و اگر کدام راه برای حفظ زنده گی انسان باشد و به آن راه میرویم. این خط ما بود و هیچ هدفی دیگر نداشتیم" اگر چه این حرف رسمی دولت ایتالیا میباشد اما بار دیگر دیده میشود که سیاست ، یک بازی پنهانی است و واقعیت ها و اهداف اصلی همیشه ، در عقب پرده باقی میماند. اگر زنده گی یک انسان هدف اصلی دولت ایتالیا میبود، پس چرا مترجم اقا ی دانیل مستروجیاکومو را درچنگال رحم به ،اصطلا طالبان گذاشتند زمانی که ما ترحم طالبانی را میدانیم. بعد از اسارت دانیل مستروجیاکومو، طالبان دانیل را مجبور کردند که تماشا کند که آنها چگونه سر رانندی وی را قطع میکنند. بعد از قطع سر رانند، جسد وی را در ریگ مدفون نمود، و سر وی را به دامن دانیل مستروجیاکومو انداختند و چاقوی خون آلود را با لباس دانیل مستروجیاکومو پاک نمودند. اگر زنده گی انسان، به دولت ایتالیا اهمیت میداشت، پس چرا کسانی را از زندان آزاد کرد که خود میگویند که ما انسان های زیادی را خواهیم کشت؟ و یا این که حکومت ایتالیا از انسان و انسانیت حرف میزند،شاید مقصدشان از افغان ها نیست؟
یک پیام تلویزیونی، اجمل نقشبندی" مترجم دانیل را نشان میداد. او از خبرنگاران افغان خواست تا در رهایی وی کمک نمایند. "امروز آخرین قرار ما در نشست مجلس این بود که حکومت افغانستان در جهت رهایی خبرنگار عزیز افغانی ما، اقدامات عاجل نماید" یونس قانونی رئیس مجلس ملی گفت
روش طالبان خلاف شعارها و ارزش های ظاهری شان میباشد. طالبان از یک سو میگویند که ایشان برضد کفار و اشغال خارجیان میجنگد، ولی در عمل با آنها مذاکره نموده و هموطنان خود را اسیر و به قتل میرسانند.
این تبادله پیام ،اشتباهی را برعلاوه رباینده گان آینده، به ماجراجویان خارجی نیز میفرستد. تعداد از ماجراجویان خارجی اکنون در افغانستان، در قالب موسسات خیریه و رسانه های بین المللی کار میکنند. ایشان با خطرات بی موردی میخواهند مقابله نمایند، از جمله این ماجراجویان یکی هم خود آقای" دانیل مستروجیاکومو" میباشد. در حالی که ما هم میدانیم که در ولایت هلمند، بی قانونی مطلق تسلط دارد و در اکثر نقاط آن، دولت حکمرانی ندارد. با وصف آن" دانیل مستروجیاکومو" به هلمند میرود. به اساس معیار های امنیتی که برای خارجیان وضع گردیده است ،اکثر شان اجازه ندارند از محوطه های دارای سیم خاردار شان خارج شوند"
دانیل مستروجیاکومو، به یک روزنامه چپی ایتالوی بنام "له ریپابلیکه" گزارش میدهد. این روزنامه، مخالف حضور نیرو های ایتالوی در افغانستان است. آقای" دانیل مستروجیاکومو" میخواست ماجرا های را ترتیب دهد که یک زاویه چپی مسایل افغانستان راتحت پو شش قرارمی دهد. که با به اسارت کشیدن خود توانست یک نمایشنامه دلخواه را برای ایتالیایان چپی ترتیب دهد
" دانیل مستروجیاکومو" توانست از این طریق، به شهرت خوبی برسد. طالبان بارها اعلان داشته که آنها مخالف آمدن خبرنگاران" غربی به ساحه های تحت اداره شان نیستند، به شرط آنکه به طالبان ازنحوه کار خود اطلاع دهند. در گذشته خبرنگاران الجزیره و بی بی سی به ولایت هلمند سفر نموده بودند. درآینده ماجراجویان زیادی از 36 کشوری که در افغانستان سربا دارد" سرازیر میشوند و زمانی که به اسارت در بیایند دولت های شان توقع مشابهی را خواهند داشت.در مظاهرای که از طرف اهالی هلمند، چندی پیش در لشکرگاه برگزار گردیده بود، اشتراک کننده گان از عدم توجه تولت افغانستان به مصئونیت شهروندان شان اعتراض نمودند. "به هر وجه که میشود باید اجمل نقشبندی از چنگال طالبان آزاد گردد، ولو که در بدل آزادی پنج تن طالب دیگر باشد" فهیم دشتی مسئوول هفته نامه کابل در نشست خبری گفت.
از سویی حضور اشخاصی مانند" دانیل مستروجیاکومو" هم برای افغانستان و هم برای مشروعیت نظام دموکراسی کشور های شان لازمی است. کشور های غربی، مبالغ هنگفتی را در افغانستان به مصرف میرسانند و موجودیت اشخاصی همچو" دانیل مستروجیاکومو" لازمی است. این خبرنگاران معلومات دست اول را به شهروندان خود، مستقل از دولت ترتیب میدهند. این به مردم اطمینان میدهد پولی را که به دولت خود و از طریق دولت خود به حکومت افغانستان میپردازند به جا به مصرف میرسد.

Thursday, March 08, 2007

برگشت سیاسی طالبان



طالبان روزبه روز، نیرومند تر می شوند وولسوالی های بیشتری را به دنبال هم متصرف می گردند. باوجودی که نیروهای دفاعی افغانستان هم قویتر می گردد و نیروهای ناتوهم افزایش یافته است، طالبان ضعیف نشده ؛ بلکه قوی تر می شوند. این وضعیت متناقض پرسش هایی را برای هرکس بوجود می آورد. اخیرأ تعداد زیاد از گروه ها و اشخاص، اعم از رهبران مجاهدین، چپی ها و مقامات دولتی بشمول معاون اول رئیس جمهور و رئیس شورای ملی، تحت چتر جبهه متحد ملی، گرد هم آمده، تا تغیراتی در نوع نظام افغانستان بیاورند. ایجاد جبهه متحد ملی از جمله یک سلسله از واکنش های است که در مقابل تغیرات اخیر سیاسی نظامی دیده میشود. مهمترین این تغیرات ظهور دوباره طالبان میباشد. "یک واقعیت انکار ناپذیر است که، طالبان فعلأ قدرتمند هستند، و فراموش نکنید که قدرتمندی طالبان بخاطر ضعف اینطرف است، یعنی اینطرف ضعیف شده نه اینکه طالبان قوی شده باشد، به هر حال من میگویم که مذاکر باید کرد، جنگ راه حل نیست، ولی این مذاکرات باید شفاف و روشن باشد" قسیم اخگر تحلیلگر سیاسی گفت. ضعف دولت، گروه های سیاسی – مدنی و جامعه بین المللی منجر به قوت طالبان میگردد. کرزی سفارت خانه های خارجی را متهم به دست داشتن در ایجاد جبهه متحد ملی نمود که این خود هم نشانه ضعف دولت و هم جبهه متعد ملی میباشد، این اظهارات کرزی معاون اول رئیس جمهور و رئیس شورای ملی را متهم به جاسوسی مینماید. از سوی دیگر تحلیلگران به این نظر اند که کرزی شواهد کافی کمک خارجی در ایجاد جبهه متحد ملی دارد. گفته میشود که ایران و روسیه در تشویق ایجاد جبهه ملی نقش داشته اند.

تحریک طالبانی پدیده مهمی است، در تاریخ روابط بین المللی، با تاثیرات ژرف بر افغانستان و فراتر از آن. طالبان تمثالی جدید از حکومت داری است، که در حال جدید بودنش، بسیار کهنه است. تحمیل ارزش های طالبی در نبود دولت صورت گرفته است. اما عدم موجودیت دولت، یگانه دلیل بوجود آمدن طالبان نیست، کشتار، چپاول و جنایات مجاهدین اذهان عامه و شرایط سیاسی را آماده پذیرش طالبان نموده بود، کشور های مغرض که دست آورد هايی بعد از اشغال شوروی در افغانستان داشتند، افغانستان را میدان می دانستند، برای منافع قراردادی خود، از جمله پاکستان و عربستان سعودی دست به کار شدند، تا بازیگر دیگری را به میدان بیاورند، که مشروعیت بیشتری نظر به مجاهدین داشته باشند.

تندروی طالبان امروز یگانه مظهر و راهی جهت مقابله با موقف چیره امریکا در جهان است. تا حال هیچ شیوه جدیدی مبارزه در مقابل امریکا موثرتر از افراط گرایی طالبان ثابت نگردیده است. جنبش طالبانی، با استفاده از زمینه موجود توانست، اسلوب جدید فرهنگی و ارزشی را به جامعه افغانی معرفی کند، که پنج سال بعد از زوال شان افغانستان از آن فرهنگ متاثر می باشد، انعراف ناپذیری یکی از خصوصیات طالبانی، در اعمال اسلوب ارزشی- فرهنگی شان بر کشور می باشد، البته که این کار به بهای از دست دادن هر نوع منفعت مالی بین المللی در زمان تسلط شان بر افغانستان بود، که در صورت سازش طالبان با جامعه بین المللی، بدست میاوردند. اگر مردم افغان از این سیاست ضرر بردن طالبان منفعت عظیمی کمایی کردند، عدم سازش طالبان با کمک ها و خواست های جامعه ی بین المللی طالبان را در مقابل غرب آسیب ناپذیر ساخته بود. در صورت برگشت طالبان انعراف ناپذیری آنها چی تاثیری را بر جامعه ما خواهد گذاشت؟ قسیم اخگر تحلیلگر سیاسی میگوید "در سیاست داخلی خود طالبان ضد ارزش های مطرح در قانون اساسی هستند، ارزشی های را که مردم افغانستان پذیرفته اند، دموکراسی پدیده است کافرانه، حقوق بشر: مثلآ حقوق زن، آزادی های انسانی و موضوعات دیگر. من فکر می کنم شما در آن صورت با یک گروه مذاکره نمیکنید، بلکه به یک جهت گیری امتیاز میدهد، که خود جهت گیری ها آنرا نفع میکند"

طالبان توانستند احساسات ضد امریکایی مردم افغانستان و جهان اسلام را آبکاری نماید. از آنجایی که طالبان یک عضو فعال جامعه جهانی نبود و از آنکه جامعه بین المللی هیچ تصمیمی را بر طالبان نمیتوانست تحمیل کند، طالبان توانستند اردوگاه های برای پارتیزانان و دهشت افگنان مخالف امریکا فراهم نمایند؛ این خود به طالبان قدرت عظیمی در صحنه ملی و بین المللی داد. این قدرت در اثر نارضایتی مردم از بعضی از دولت های معینی بوجود آمده است. که شامل سیاست های استخوان شکن امریکا در افغانستان و فعلأ حمایت یکجانبه آن از اسراییل در مقابل فلسطین میباشد؛ موجودیت سربازان امریکایی و انگلیس در کشور های اسلامی؛ استفاده از شیوه های سرکوبگر توسط روسیه در چیچین؛ برخورد استبدادی جمهوری های اسیا میانه و چین با مسلمانان است. طالبان هم از قدرت رو به افزایش گروه های اسلامی و حمایت دولت پاکستان از آنها توانست منفعت ببرد.

گرچه مسایل جهان اسلام و وضعیت کشور های اسلامی ایجاب تشکیل دولت مثل طالبان را می نمود اما مهم تر از همه انزجار مردم افغانستان از تنظیم های جنگی مجاهدین بود. اگر چنین نمی بود امارت طالبان هم مانند چند کشور دیگر تجرید شده از جانب جامعه بین المللی میبود، که دارای یک سابقه غیر قابل قبول حقوق بشر میباشد، و به صفوف کشور های همچو کیوبا و برما میپیوست، که در حاشیه اولویت های جامعه بین المللی قرار دارند. این در حالیست، که طالبان توانستند افغانستان را در محراق توجع جامعه بین المللی قرار دهند، و مساله افغانستان اولویت جهانی قرار گرفت. طالبان توانستند توجه جامعه بین المللی را به جنایات اضافه از دو دهه جلب کنند. خیلی کم اتفاق افتاده بود که کشور های مختلف دنیا چنین نظر مشترکی در مورد سیاست های اشتباه شان داشته باشند، مانند نظر، امروز جامعه کشور های جهان در مورد افغانستان دارند.

بعد از کودتا هفت ثور جامعه جهانی و سازمان ملل، کرارأ از سابقه حقوق بشر دولت کابل، انتقاد میکرد. بعد از خروج سربازان شوروی جامعه جهانی در برابر تختی های مجاهدین (که به تناسب شوروی کوچکتر بود) خاموش ماند، و آنرا خسارات جانبی اجتناب ناپذیر یک جنگ داخلی فرقه ای میدانست. زمانی که طالبان کابل را تصرف نمودند و دو سوم کشور را در دست داشتند سوال متفق بودن کشور با معیار های بین المللی حقوق بشر مطرح گردید. زمانی که جامعه بین المللی از روند های جنسیتی طالبان انتقاد میکرد، طالبان بل مقابل جامعه جهانی را متهم به داشتن برخورد دوگانه وسیاسی مینمود، دفاعیه طالبان برای توجیح اعمال ضد بانویی شان سکوت جامعه بین المللی در مقابل جنایات تنظیم های جهادی بود. علاوتأ، طالبان توانستند با اشاره به نقص حقوق بشر از طرف کشور های غربی خصوصأ ایالات متحده امریکا، که به پیمانه وسیعتر صورت میگیرفت، اعتبار انتقادات جامعه بین المللی را کاهش دهند. داکتر مهدی سخنگوی شورای متحد ملی میگوید" ممیزه اول طالبان تعصب شان بود، چی تعصب دینی و چی تعصب قومی، در برابر اقلیت های قومی و دینی دیگر، ممیزه دیگر طالبان وابسته گی بسیار اشکار شان بود، و ممیزه سومی شان زمان ستیزی و مدنیت ستیزی شان بود، فراموش نمیکنیم که تلویزیون ها را به شاخه های درختان اویخته بودند؛ و یا بت های بامیان را (تخریب نمودند)، اندیشه مختلط وهابی گری و طالب گری و مخالفت پاکستان به آنچه که سبغه تاریخی کشور را نشان دهد، مجموع این فکر ها بود که بت های بامیان را به خرابی کشید. من گمان میکنم که واهمه برگشت طالبان با همین سه چهره که من عرض کردم امر بعید است"

عمل کرد سیاسی - نظامی دولت افغانستان در پنج سال اخیر و مصلحت اندیشی های جامعه بین المللی منجر به ظهور دوباره طالبان گردیده است. شکست ناتو در مقابل طالبان در جنوب کشور دلیلیست بر ظهور دوباره تحریک طالبان. پالیسی های جامعه بین المللی و تحمیل آن بر دولت افغانستان مفاد سؤ داشته است، پدیده طالبانگرایی به افغانستان مختص نمانده است، به اثر پالیسی های نادرست جامعه بین المللی این پدیده به غرب هم انتقال یافته است که باعث ایجاد تعصب در مقابل اسلام، نژادپرستی در جامعه غربی گردیده است.

اسلوب ارزشی و فرهنگی طالبان تنها در مقابله و مناقشه با ارزش های دیگر اجتماعی میتواند بقا کند.
جامعه طالبانی در مناقشه با دیگران باید قرار داشته باشد، اگرنه یگانه مفاد طالبان برای اجتماع فقر، بدبختی، محکومیت و مرگ میباشد.
فرهنگ طالبانی استعداد استفاده از بعضی روند ها و ارزش های اجتماعات دیگر را به نفع خود دارد. رسانها یکی از جمله ارزشهای است که طالبان توانسته اند از آن به نفع خود استفاده کنند. طالبان اصولأ مخالف آزادی بیان، یا هر گونه آزادی اجتماعی دیگر میباشد. اما طالبان با رسانه های افغان و خارجی رابطه دارند، انعکاس اهداف و فعالیت های طالبان از طریق رسانه های افغانستان صورت میگیرد. رسانه ها یگانه مرجع معلومات برای شهروندان غرب و خاصتأ امریکا میباشد، خطر آن است که نظر غربی ها، خصوصأ امریکایی ها در باره مسلمانان افراطی تر گردد. بعد از وقایع 11 سپتامبر غربی ها افراطی شدند، و اگر وضعیت و مناسبات اسلام و غرب به شکل فعلی آن پیش برود افراطی تر خواهند شد، و این بر سیاست امریکا تاثیر مستقیم دارد. افزایش احساسات ضد اسلامی، تبعیض نژادی و تجدید مذهب در غرب از نشانه های افراطی شدن غرب در مقابل طالبان است. یا به عباره دیگر طالبان توانستند یک نوع طالبگرایی دیگررا در امریکا ایجاد کند، که اگر چه با طالبگرایی افغانستان متفاوت است، اما در اصل، اساس آن بر افراط گرایی استوار است.

حل مسـله افغانستان در سرکوب نظامی طالبان نبوده بلکه پاسخ دادن به خواست های مشروع مردم افغانستان است، که حقوق سیاسی شان پامال گردیده است. جامعه جهانی به جای اتکاء به نیروی نظامی باید که از نیرو های میانه رو در افغانستان حمایت کند. ظهور دوباره طالبان، بدلیل استفاده زیرکانه شان از رنجش عوام میباشد، حمایت مردم از دو لت روز به روز کاسته میشود، مردم موجودیت عناصر جنایتکار و فاسد، در دولت را، منحیث مانع به هرگونه پیشرفت میبینند.


درمورد بازیگران بیرونی درتشکیل جبهه ی ملی می گویند که سفارت جمهوری اسلامی ایران درکابل ، نقش اساسی را داشته است. ولی نقش روسیه را هم رد نمی کنند. تاحدی که من باحلقات گوناگون درتماس هستم ، نقش ایران درتشکیل این جبهه ، توجیه پذیراست؛ به چند دلیل که برای خود ایران وجبهه ی ملی موجود است:
دولت ایران درسقوط طالبان با ایالات متحده امریکا هم سنگر شد؛ ولی بعدازآمدن آمریکا درافغانستان ، آنچنانکه پیش ازآن درافغانستان دخالت داشت ؛ دخالت نتوانست. نقش ایران درسیاست های افغانستان خیلی ضعیف ترازگذشته شد. درحالیکه دربازسازی نقش عمده را دارد. دولت ایران بارهااز سوی سیاستمداران منتقد مورد انتقاد قرارگرفته که چرا ایران بامصرف های گزاف درافغانستان دوران جنگ ، اکنون نقش بسیار ضعیف دارد.
ایران مشکل هسته ای با آمریکا وجامعه ی جهانی دارد. به خاطر این موضوع ، تحت فشاربین المللی قرارگرفته است. ایران که دربرابر جامعه ی جهانی درمورد فعالیت های هسته ای اش به این اندازه زورگویی می کند، دلیل اش این است که این کشور می تواند که جامعه ی جهانی وبه ویژه آمریکا را دردرون دو همسایه اش ( عراق وافغانستان) با مشکل مواجه کند . ایران می خواهد به آمریکا وهم پیمانهای او نشان بدهد او می تواند که درعراق وافغانستان برای آنها مشکل ایجاد کند. واین مشکل زایی را چنان ادامه خواهد داد تا آمریکا مجبور گردد که دست ازتهدید وتحریم ایران ، به خاطر فعالیت های هسته ای اش بردارد.
حکومت افغانستان هم نتوانسته است که با کسانی که مخالف مذاکره باطالبان اند، به تفاهم برسد. هنوز جبهه ی متحد شمال از طالبانی شدن دولت هراس دارد وحتا دربعضی محافل خصوصی ، رهبران شمال سخن ازآمادگی ها برای مبارزه باطالبان می زنند. حکومت افغانستان وگروه آقای کرزی درسیاست های داخلی اش برای جلب توافق رهبران سابق جهادی - درچگونگی برخورد باطالبان وغیره مسائل عمده- نتوانسته است که به هدف برسد. حداقل ، بودن معاون اول رییس جمهمور، چند وزیرو رییس ولسی جرگه درجبهه ی ملی بیانگر این است که سیاست آقای کرزی دربرابررهبران مجاهدین ناکام است. اینکه رییس جمهور کرزی باصراحت کامل می گوید که درتشکیل جبهه ملی سفارت های کشورها نقش داشته اند، بیانگر این است که تشکیل جبهه ی ملی برای آقای کرزی بسیارتکان دهنده بوده واورا با مشکل بسیاربزرگ مواجه ساخته است. سخنان آقای کرزی درباره ی جبهه ی ملی ، به طور غیرمستقیم به این معناست که این اشخاص بلند پایه چون: رییس ولسی جرگه ، معاون اول رییس جمهور وچند وزیر جاسوس اند. به همان لحاظ من فکر می کنم که این سخن درمشوره با مشاوران آمریکا وجامعه ی جهانی ، خلاف مصلحت های دایمی - که معمولا درنظر گرفته می شود- بیان گردیده است.

به هرحال من فکر می کنم که رهبران جبهه ی ملی به حد کافی دارای قدرت اند؛ ولی این تلاش ها، به خاطر حفظ قدرت شان است. قدرت آنهارا طالبان ، گروه های مدافع حقوق بشر ودستگاه اداری دولت تهدید می کند. اوضاع داخلی کشور ووضعیت بین المللی کشورهای ایران وروسیه (چنانکه پیشتر واضح شد) باهم سازگارشده وموجب تشکیل جبهه ی ملی شده است.

Tuesday, January 30, 2007

Most of aid gets pocketed by Afghan leaders

Corrupt police and tribal leaders are stealing vast quantities of reconstruction aid that is intended to improve the lives of ordinary Afghans and turn them away from the Taliban.
In some cases, all the aid earmarked for an area has ended up in the wrong hands. Defence officials in the United States and Britain estimate that up to half of all aid in Afghanistan is failing to reach the right people.

At least five people in Takhar have been murdered in family disputes this month. Homayoon 31 was the last killed in Yangi Qalah district of Takhar province. He was killed by police; the government has arrested three people including two police in connection with the murder. But in a demonstration yesterday around 200 people cried for justice. Farooq 28 said “we want justice. The killing has been going on for too long. Now we know the killers and they should be prosecuted”
Takhar is a province in the north of the country where its considered safe, even in the safe environment of Takhar justice is an illusion.

A joint report by the Pentagon and the US state department, circulated to congressional committees last month, concluded that the Afghan police force was corrupt to the point of ineffectiveness. One Pentagon official told The Sunday Telegraph that police officers had stolen and sold at least half of the equipment supplied by the US, including thousands of cars and trucks.
Among the projects funded by the UK department for development are the purchase of uniforms and winter coats for the Afghan police, a hospital generator and a mortuary.
But it confirmed that some of the US $4 million allocated to projects intended to help internal refugees had been diverted to build vehicle checkpoints.

Niaz Mohammad Sarahadi, governor of Panjwaye district of Kandahar province said “of course thievery happens and it’s a problem and we have recognized the problem. We fired all members of Aid distribution commission and has appointed New members from community elders but since then there has been no assistance. Almost half of displaced people, who left their homes in the last summer clashes between Nato and Taliban, have returned to their home. We want to attract more aid and assist refugees to return to their homes”


There are 42000 Afghan police, equipped by international aid to provide security to around 25 million Afghan people. This is while a handful government officials and MPs have more than 15000 body guards, in addition to hundreds of illegal weapons and expensive cars. We asked Shakir Ahmad of Nangarhar province how leaders could afford the security and why they need it “authorities get their money from foreigners. foreigners only give the money to the leaders not to people just like the past thirty years.” Shakir added “they have bodyguards to be protected from each other, leaders are all involved in dirty businesses and they are all after killing each other”

Nato forces in the south of the country say some Afghan police are guilty of corruption and will steal aid if it is handed out. Tribal and mosque elders have also been accused of seizing goods, including building materials and fuel, and selling them in markets. A Pentagon official said thousands of cars and trucks intended for use by the Afghan police had been sold instead.

Noorulhaq Ullomi an MP heading national security committee of the parliament told us “local leaders are contracted by foreigners to build their bases and implement their projects; local leaders even provide logistic support. Local leaders in some areas have changed to service contractors. There are several military bases around the country the construction of which only worth four million dollar each but NATO says they have built each for up to US $400 million” he continue “there is no way to hold foreign aid nor local leaders accountable for what they do with money”

On Friday, Nato foreign ministers signalled that they would boost their military and economic contributions amid calls for more investment in development projects to win the support of the Afghan population. Liam Fox, the Conservative defense spokesman, said he had heard first-hand of corruption affecting the reconstruction programmes when he visited Afghanistan last summer. “There is increasing corruption from top government officials down, which is making efforts to get reconstruction off the ground much more difficult,” he said.