ما که از قید وطن بیگانه ایم
چون نگه نور دو چشمیم و یکیم
از آلمان و چین و افغانیم ما
در جهان مثل می و مینایم ما
چون نگه نور دو چشمیم و یکیم
از آلمان و چین و افغانیم ما
در جهان مثل می و مینایم ما
تا نژاد و نسب بود مشرق تا به مغرب بود
تا وطن و یثرب بود آمل و مقتدر بود
امتیازات نسب را پاک سوخت
آتش عشق این خس و خاشاک سوخت
چون گل صد برگ ما را بو یکیست
عشق است جان این نظام و یکیست
شور عشق در نی خاموش من
می تپد صد نغمه در آغوش من
در تپید دمبدم آرام من
گرم تر از صبح محشر شام من
ابر عشق است و من بستان او
تاک من نمناک از باران او
چشم در کشت محبت کاشتم
از تماشا حاصلی برداشتم
خانه عشق از هر عالم خوشتر است
خندان شهری که آنجا دلبر است
تا وطن و یثرب بود آمل و مقتدر بود
امتیازات نسب را پاک سوخت
آتش عشق این خس و خاشاک سوخت
چون گل صد برگ ما را بو یکیست
عشق است جان این نظام و یکیست
شور عشق در نی خاموش من
می تپد صد نغمه در آغوش من
در تپید دمبدم آرام من
گرم تر از صبح محشر شام من
ابر عشق است و من بستان او
تاک من نمناک از باران او
چشم در کشت محبت کاشتم
از تماشا حاصلی برداشتم
خانه عشق از هر عالم خوشتر است
خندان شهری که آنجا دلبر است
کیفیت ها خیزد از صبهای عشق
هست هم تقلید از اسمای عشق
عاشقی؟ خوش آمدی به شهر ما
هست هم تقلید از اسمای عشق
عاشقی؟ خوش آمدی به شهر ما
ملکی آزاد از همه تقلید ها
اندکی اندر حرای دل نشین
ترک خود کن سوی عالم گزین
محکم از شوق شو سوی خود گام زن
لات و عزای هوس را سر شکن
لشکری پیدا کن از استکبار جهان
جلوه گر شو بر سر مارقان عشق
اندکی اندر حرای دل نشین
ترک خود کن سوی عالم گزین
محکم از شوق شو سوی خود گام زن
لات و عزای هوس را سر شکن
لشکری پیدا کن از استکبار جهان
جلوه گر شو بر سر مارقان عشق
No comments:
Post a Comment